محل تبلیغات شما

به نام  خالق سلیمان ها

اینک که می اندیشم احساسم موج می زند طوفانی از احساس، اندیشه ام را به پرواز در آورده است.
پروازی از جنس بصیرت، پروازی از جنس تنبه، پروازی از جنس انتقام، پروازی از جنس توکل .
سلیمان در کنارم بود من در اندیشه خضر
سلیمان موج موج پیروزی بر اهریمن آورد و من هنوز در تعارفات  ترس از دشمن.
سلیمان قدرت آورد و اعتماد. سلیمان از جنس من بود در مقابل اهرمن و من، در تعارف اینکه بزرگی  مگر به سادگی است؟
آسمان بود آسمانی ساده با رنگی ساده ولی غافل از اینکه چقدر بزرگ بود
خصلت آسمان همین است در عین بزرگی ساده ولی بزرگی اش پنهان و در عمق وجودش پنهان بود
سلیمان آسمان بود در عرش ولایت
سلیمان جان بود در کالبد ایران
سلیمان نخ بود در تسبیح روح شهدا
سلیمان شب بود در روزهای پیوسته خسته در سال های ت دولت ها
سلیمان اینک به پرواز درآمد پرواز تا بی نهایت
بی نهایت بود باید به نهایت برمی گشت اما انگار هنوز جان ماست و جان ما هم می ماند
سلیمان دعوت شده بود باید می رفت
سلیمان اینجا کار داشت اما کارهایش را تمام کرد راهش را مدت ها بود در بغچه سفر بسته بود تا برود
اما سلیمان بذری بود در باغچه سرزمین بی مرز اسلام
سلیمان ها روئیده اند 
سلیمان جان بود در کالبد جن و انس
سلیمان فرشته بود اما از جنس مردم بود
سلیمان و ما ادراک ما سلیمان. 

و ماادراک ما سلیمان (مهیار)

22 بهمن ( مهدی بیات منش: مهیار)

روزای خوش عشق مهیار( مهدی بیات منش)

جنس ,سلیمان ,جان ,پروازی ,ساده ,موج ,بود در ,از جنس ,پروازی از ,آورد و ,ما سلیمان

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها